*پـرويـز کـرمـي، مشاور معاون علمی وفناوری رئیس جمهور و دبیر ستاد توسعه فرهنگ علم،فناوری و اقتصاد دانش بنیان

مومن خود کافر افرنگ شو

ایران‌ساخت، فرهنگی که باید فراگیر شود: حالا که موسم برگزاري جشنواره ايران‌ساخت رسيده، مناسبت دارد که درباره بعضي از موانع رشد و رونق توليد داخلي و خصوصا خدمات و محصولات دانش‌بنيان حرف بزنيم و با دقت و حوصله بازبيني کنيم و ببينيم ايراد کار از کجاست که «ايراني، ايراني بخر» در حد شعار مي‌ماند و به يک فرهنگ غالب بدل نمي‌شود..

*پـرويـز کـرمـي
حالا که موسم برگزاري جشنواره ايران‌ساخت رسيده، مناسبت دارد که درباره بعضي از موانع رشد و رونق توليد داخلي و خصوصا خدمات و محصولات دانش‌بنيان حرف بزنيم و با دقت و حوصله بازبيني کنيم و ببينيم ايراد کار از کجاست که «ايراني، ايراني بخر» در حد شعار مي‌ماند و به يک فرهنگ غالب بدل نمي‌شود.


 هيچکدام از ما در اصل اين قضيه ترديدي نداريم که توليد داخل را بايد تقويت کنيم. ما همه مي‌دانيم بلکه آرزو داريم تا کشورمان مسير پيشرفت را به سرعت طي کند و هرچه زودتر به قله‌هاي رشد و کمال برسد. همه ايراني‌ها، حتي ايراني‌هايي که امروز به دلايلي شهروندان اروپايي و آمريکايي شده‌اند خواهان عزت و سربلندي کشورشان هستند و هرجا خبري بشنوند که از پيشرفت ايران و ايراني حکايت کند، شادمان مي‌شوند. منظور اينکه قضيه «ايران‌ساخت» يک قضيه ملي و مردمي است و ربطي به دولت و دولتمردان ندارد. اگر دولت باني خير شده تا اين جشنواره جريان‌ساز فرهنگي، هنري را راه‌اندازي کند صرفا به اين دليل است که راه را براي ورود اقشار مختلف باز کند و فرهنگ توجه به ‌ساخت ايران را فراگير کند.
درست است که اين راه را دولت باز مي‌کند اما روندگان اصلي اقشار مختلف مردمند. دانشجويان، کارمندان، کارگران، معلم‌ها، کاسب‌ها، توليدکننده‌ها، مصرف کننده‌ها و خلاصه اينکه همه مردم ايران، در هر کجا که باشند، به عشق ايران هم که شده بايد وارد اين راه شوند و اين فرهنگ را به عنوان يک اصل بديهي و مثبت جا بيندازند که رشد و توسعه ايران ميسر نمي‌شود مگر با رشد و توسعه توليد ملي.

 البته کار اگرچه روي کاغذ ساده و شورانگيز و دستيافتني است اما در عمل بسيار سخت و صعب است و هزاران مانع و رادع مقابل خود دارد. اين راه، آزادراهي نيست که از آن راحت و آسوده و پرسرعت و ايمن خود را به مقصد برسانيم بلکه راهي است سنگلاخ و پر از دست‌انداز و گاه پرمخاطره. براي تقريب به ذهن بايد عرض کنم که همه تابلوهاي اخطاري که در جاده‌ها مي‌زنند تا راننده حواسش را جمع کند، از قبيل خطر ريزش کوه، خطر لغزنده بودن جاده، خطر ورود حيوانات وحشي و اهلي و از اين قبيل، همه‌شان در جاده رشد و رونق توليد ملي هم هستند. منظورم اين نيست که روندگان اين راه را بترسانم و از پيمودن اين مسير منصرفشان کنم بلکه مي‌خواهم يادآوري کنم که براي طي اين طريق جديت و سختکوشي و شجاعت و ايمان و خردمندي و هوشياري و استقامت لازم است. نظام سلطه به هزار و يک دليل و مهم‌تر از همه براي حراست از سودهاي کلاني که مي‌برد ما را به حال خودمان وا نخواهد گذاشت.

آنهايي که از قبل واردات منافع کلان به جيب زدند دست روي دست نخواهند گذاشت تا ما توليد داخلي‌مان را رونق بدهيم. نزديک صد سال فرهنگسازي کرده‌اند و روي مغز و دل «ما» کار کرده‌اند تا تبديل به يک باور عمومي شود که خارجي‌ها عاقل‌تر و دقيق‌تر و پرحوصله‌تر و باهوش‌تر از ما هستند و هرچه مي‌سازند بهتر و کامل‌تر و مفيدتر از چيزي است که ما مي‌سازيم. زدودن اين باور غلط آسان نيست و جا انداختن حرف نو به سهولت ممکن نيست. از زمان قاجار در ذهن و دل ما باورهايي را جا انداخته‌اند که فرنگي‌ها بهتر و کامل‌تر از ما هستند و ما توان رقابت با آنها را در هيچ امري بخصوص توليد مايحتاج زندگي نداريم. از پس اين فرهنگسازي غلط و خطرناک بوده که برندهاي خارجي يکه‌تاز بازارهاي داخلي شده‌اند. همين ازاله چنين فرهنگي کار ساده‌اي نيست. دليل اينکه احياگران انديشه‌هاي اسلامي و شرقي، همه‌شان در قدم نخست به خودباوري تکيه مي‌کردند و از مردم مي‌خواستند که تعريفشان را از غرب عوض کنند، اين بود که مي‌دانستند مادامي که در اعماق ضميرمان خود را دست‌کم بگيريم و غربي‌ها را تافته جدابافته بدانيم نخواهيم توانست سري توي سرها دربياوريم و قدرتمندانه اعلام حضور کنيم. مرحوم اقبال لاهوري نه فقط به هموطنان خودش، بلکه به جهان اسلام اصرار مي‌کرد که مومن خود، کافر افرنگ شوند. (مومن خود کافر افرنگ شو) او و البته به اقتفاي او همه احياگران براي اينکه اعتماد به نفس را به جهان اسلام برگردانند دوره‌هاي زريني را يادآوري مي‌کردند که اروپا در تاريکي قرون وسطي به اين در و آن در مي‌خورد و در عوض جهان اسلام جهان پله‌هاي ترقي را درمي‌نورديد. چهارصد سال، پانصدسال جلوتر آنچه از علم و محصول در ايران و عراق و مصر و مراکش توليد مي‌شود چنان ارجمند و والامقام بود که غربي‌ها با حيرت نگاه مي‌کردند و به احترام آن کلاه از سر عقل خود برمي‌داشتند.

 ما سابقه زريني داريم که اگر بازخواني‌اش کنيم اعتماد به نفسمان را به ما برخواهد گرداند. اما توقف بيش از حد در اين بازبيني باعث مي‌شود که نتوانيم واقعيت دنياي امروز را بفهميم. واقعيت دنياي امروز اين است که غربي‌ها بر علم و سياست و تکنولوژي سلطه پيدا کرده‌اند و از موضع برتر و بالاتر با ديگران، بخصوص با شرق سخن مي‌گويند انقلاب اسلامي، هيمنه غربي‌ها را در سي و شش سال پيش شکست و به مردم جهان نشان داد که علي‌رغم اين ظاهر فريبنده، اتفاقا باطن غرب بسيار شکننده و متزلزل است. اما از آن روز تا الآن غرب بيکار ننشسته و در صدد بازگرداندن حيثيتي است که در آن رخنه افتاده. منظور اينکه توليد ملي مانع سياسي هم بر سر راهش دارد و آسان نيست که ما وارد شويم و در صورت توفيق بازار را به دست بگيريم. بحث اقتصادي هم جدي است. ايران هم به لحاظ جمعيتي و هم به لحاظ موقعيت ممتاز جغرافيايي جايي است که بنگاه‌هاي اقتصادي به چشم بازاري پررونق به آن نگاه مي‌کنند. اين بازار چنان مغناطيسي دارد که مثلا ژاپني‌ها حاضرند چادرمشکي توليد کنند تا مشتري‌هاي ايراني را از دست ندهند. شرکت‌هاي چند مليتي، غربي‌ها، چيني‌ها، ژاپني‌ها و غيره چنان از بازار ايران منتفع شده‌اند که به راحتي کنار نمي‌روند.

 بنابراين مانع‌تراشي مي‌کنند، دست به هزار کار قانوني و غير قانوني مي‌زنند تا با چنگ و دندان اين بازار را حفظ کنند. بخواهيم فهرست کنيم مانع و رادع بيش از اينهاست. موانع اجتماعي، موانع فرهنگي، موانع تاريخي... اما بر صدر همه اينها مانع عجيب و غريبي است که در دلمان وجود دارد و آن اين است که فکر مي‌کنيم «کواليتي» محصول غربي، حالا هر محصولي، بهتر است از کواليتي جنس داخلي، حالا هر جنسي. اين باور غلط را نه با مقاله و شعار مي‌شود از بين برد و نه با خواهش و تمنا و برانگيختن احساسات. يک راه حل بيشتر وجود ندارد که چنين مانع ذهني را از سر راه هم توليد کننده و هم مصرف کننده برداريم و آن اين است که بر کيفيت کالا تاکيدي موکد کنيم. خاطرم هست که بعضي از توليد کننده‌ها براي اينکه متهم به بي‌کيفيتي محصول خود نشوند به دروغ روي بسته بندي‌شان اسم کشور ديگر را مي‌زدند. مثلا توي ايران مداد رنگي توليد مي‌کردند اما براي اينکه مصرف کننده فکر نکند اين محصول بي‌کيفيت است روي جعبه‌اش اسم ترکيه يا جرمني را مي‌زدند. اما اين راه حل اشتباه است و جز کسادي بازار توليد داخلي حاصلي ندارد. توليد کننده ايراني چنان بايد روي کيفيت و مرغوبيت محصول کار کند که رفته‌رفته اين ذهنيت غلط را بزدايد. يعني همت مضاعف بايد بگذاريم تا در عمل نشان دهيم که مومن خود، کافر افرنگ شده‌ايم.


*پـرويـز کـرمـي
مشاور معاون علمی وفناوری رئیس جمهور و دبیر ستاد توسعه فرهنگ علم،فناوری و اقتصاد دانش بنیان


کلمات کلیدی
//isti.ir/ZZmb